آرشیو اخبار

- نویسنده: محمد صحاف کاشانی مقدمه: تب دنیای مدرن دنیای امروز ما تب‌دار است. این تب استعاره‌ای نیست؛ نشانه‌هایش را می‌توان در اعداد و نمودارها، در گزارش‌های اقتصادی و اجتماعی، با چشم دید. ما در آتش تفرقه، در نابرابری و تبعیض، در کینه‌ها و جنگ‌های بی‌پایان، و در بحران‌های زیست‌محیطی می‌سوزیم. این‌ها هر کدام زخمی جداگانه نیستند؛ بلکه همه با هم، صورت‌های گوناگون یک بیماری واحدند: فروپاشی اجتماعی، فرسایش ارزش‌های مشترک، و بحران اعتماد به رهبری. اما پرسش این است: آیا می‌توان درمانی برای این بیماری یافت؟ درمانی که نه در کریدورهای قدرت امروز، بلکه در گذشته‌ای دور و غبارآلود نهفته باشد؟ در زندگی مردی از قرن هفتم، تاجری از صحرای عربستان، که در غرب اغلب او را بدفهمیده‌اند و به کاریکاتوری ساده‌انگارانه فروکاسته‌اند. این مقاله حضرت محمد (ص) را نه به‌عنوان قدیسی دور از دسترس، بلکه همچون معمار اجتماعی‌ای معرفی می‌کند که با جامعه‌ای آشفته‌تر و بی‌رحم‌تر از جامعه ما روبه‌رو شد. او با بحران‌هایی مشابه – اما در مقیاسی بی‌رحمانه‌تر – دست و پنجه نرم کرد. زندگی او را می‌توان چون مطالعه‌ای در #171شفای اجتماعی#187 خواند. نسخه‌ای که او ارائه داد، بر پایه چند اصل بنیادین شکل گرفت: رحمتی که مرز نمی‌شناخت، جامعه‌ای بر مبنای همبستگی مدنی، بازتعریف قدرت نه به‌عنوان سلطه بلکه به‌عنوان خدمت، و انقلابی در پاسداشت کرامت انسانی.
۱۴۰۴/۰۶/۱۳